تغییر روزگار و روزگار تغییر

زمستانی دیگر گذشت، فصل جوانه زدن طبیعت در این قسمت از کره زمین برای ما فرا می رسد، باور نداریم که زمستان ها ابدی اند و می توانند با ابرهایش خانه را تاریک و سرد نگهدارند. خانه ی دلتان تهی از ابر باد. در هزار و سیصد و نود و هشتمین بهار، عهد ببندیم که همه کارگزاران روزگاران بهی و خرمی باشیم و منادی پرحوصله راه تحول و خردگرایی. باورمان باشد که با تمامی بدخواهان و دشمنانمان باید گفتگو کرد، زبان نرم تر از شمشیر است و قلم مهربانتر از مشت. بیایید عهد ببندیم با هرگونه جنگیدن، دریدن، بریدن و سوزاندن و سوختن، در نبرد باشیم.از اسب سرکش حقیقت نباید پیاده شد، در زمانه خستگی و تشنگی مهرورزی، دوست داشتن های یکرنگ و بی مزد و منت، سایه ساری است برایمان و چشمه ای پر از آب زلال. بیایید زمستان گذشته مان را به نقد بکشیم نه توجیه و لاپوشانی. می توان دیروز را به پرسش گرفت بدون آنکه بدان پشت کرد. در این بهاری که رسیده، بیایید امید را پی ریزی کنیم، از ناهمواری های راه نهراسیم و باور داشته باشیم آنهایی که هیچ زخمی در طول زندگی شان نخورده اند، بدشانس ترین آدم ها هستند. زندگی را دشنام ندهیم، آنرا گرامی بداریم، جسورانه با موانع و مشکلات زندگی و کار روبرو شدن بسیار شریف تر و زیباتر از گریختن به پستوهای ظاهرا آرامش بخش و امن تر است، باور کنیم که زندگی انسان فقط سرگرمی و گذران عمر نیست و سراسر آن ساختن رویا و داشتن آرزوها و آرمان ها و عزم راسخ برای رسیدن به آنهاست، کارهای بزرگ از مردان و زنان شجاع و با اراده و بزرگ ساخته است و انسان زمانی بزرگ می شود که بخواهد! می شود به شکل دیگری داستان را گفت که جهان بصورت یک ظرف شکل یافته وجود ندارد که ما بعنوان یک مظروف خوش خیال داخل آن قرار بگیریم، بلکه هر موجودی، از جمله انسان، یک هستی رو به تکامل است که با تصور، خیال، گفتار، خرد و اراده و عملش دنیای خود را می سازد، این فرصت برای همه مردم شاید یکسان نباشد، اما بهرحال شدنی است.

در بهار جدید آرزوی ما در مجموعه خلاقیت برای شما پذیرفتن اصل تغییر در همه جوانب زندگی و کارتان است.