ماندگاری کسب و کار

ماندگاری کسب و کار

می پذیریم که اوضاع اقتصادی کشورمان روبراه نیست، قبول داریم که بیکاری مشکل عمده جوانان و حتی میانسالان است، حال سوال این است که چه کاری باید کرد تا کسب و کارهای موجود در این شرایط دچار تعطیلی نشوند؟ هدف این نوشتار فراهم کردن پاسخ های لازم و کارساز به سوالات متعدد مدیران کسب و کار است. پرسش هایی که می تواند کنجکاوانه و حتی چالش برانگیز باشد. بدیهی است که آرزوی ما این است که در بالندگی هرکدام از طیف های کارآفرین سهمی داشته باشیم، شاید تاکنون سوالات اغلب جوانان و یا کارجویان و حتی کارآفرینان این بود که چگونه موفقیت را به دست آوریم و ثروت آفرین شویم؟ اما در دوران کنونی برخی از صاحبان کسب و کار سوال شان این است که چگونه ماندگار شویم و کسب و کارمان نابود نشود، سوالی که واقعا دلشورگی و سردرگمی هم با خود بهمراه دارد. گرچه خود را مرشد و راهبر نمی پنداریم، اما تصور ما بر این است که می توانیم مشاور ثمربخشی باشیم.

اولین بخش در این مبحث که آن را می توان ارائه طریق نام نهاد و در چند مقاله ی گذشته هم به آن اشاره شده بود، پذیرفتن «اصل تغییر» در اقتصاد کنونی است. در اقتصاد تغییر و نوآوری، با   فرمول های گذشته نمی توان مسائل امروز را حل کرد، پس ناچار باید فرمول های سرمایه گذاری کسب و کار مدرن را آموخت چراکه کسب و پیشه ی گذشته دارد منسوخ می شود، بعنوان مثال الان دیگر رادیو لامپی یا حتی ترانزیستوری ساخته نمی شود، یا لامپ تصویر تلوزیون تولید نمی شود، البته مانند پیشگویان نیستیم که خود را با شمردن مواردی که به واقعیت پیوسته، می سنجند، بلکه و مشخصا منظورمان این است که نظر همگان و بویژه مدیران را به دگرگونی در روش های اداره کسب و پیشه در دوران کنونی جلب کنیم. چون می دانیم که ظهور اینترنت و اقتصاد دیجیتال دگرگونی های وسیعی در زمینه علوم، تکنولوژی، جامعه، روابط اجتماعی و فرهنگی بوجود آورده است. با توجه به این موارد، لازمه تحقق اهداف شما این است که سیر تحولاتی که در مسیر کسب و کار و بازارتان پدید آمده، شناسایی و آن را با همکاران یا شرکایتان به بحث و تبادل نظر بگذارید. بازگو کردن مشکلات و مسائل و باور دگرگونی شرایط و تبدیل آن به موتور محرکه نیرومند، نتیجه قابل قبولی را به بار خواهد آورد که ماحصل آن بازآفرینی مدیرانی با روحیه برنده شدن و با عزم برای عصر جدید است، آن زمان است که مسئولانه به مفهوم و سنجش هایی خواهید رسید که توان تغییر در شرایط بحرانی کسب و کار را بدست آورید. شاید این اولین گام برای رهاشدن از گذشته باشد، گذشته ای که دیگر سودآور نیست! اگرچه باور داریم تعداد کسب و کارهایی که توانسته اند از گذشته نجات یابند ناچیز است، پس تلاش بیشتری لازم است آنهم با قاطعیت و البته توام با کسب مهارت های اساسی و مدرن و گسترش ارتباطات اجتماعی مفید و موثر.

باور داریم که کسب و پیشه فقط مالک کارآفرین نیاز ندارد، مدیر می خواهد، مدیر با رئیس فرق دارد. مدیر اداره می کند و برنامه می دهد و نظارت و کنترل دارد، رئیس فقط حکمرانی می کند. مدیر و مدیریت لازمه کار و بعبارتی تقسیم کننده شرح وظایف و بهره گیری درست از تخصص هاست، نه ایجاد فرهنگ اجازه گرفتن پی در پی از رئیس! به نظر ما،‌ تغییری که باید با نوآوری و بهره گیری از علم نو مدیریت بدهید این است که کارکنان خود را به پذیرش مسئولیت ترغیب کنید، این مورد نه فقط در محیط کسب و کار، بلکه در جامعه ای بزرگتر مثلا در یک کشور هم باید پیاده شود. باور داریم که هیچ جامعه ای نمی تواند در پیشبرد اهداف توسعه ای خود موفق باشد مگر آنکه به فرد فرد مردم نقش به همراه منزلت اجتماعی بدهد، چون جامعه است که چارچوب اصلی زندگی اجتماعی را بنا    می نهد. واحدهای کسبی هم جزئی از جوامع بزرگ هستند، بعبارت دیگر اهداف و اجرای برنامه ها و معنای جامعه را فرد فرد آن کشور سامان می دهند و در غیر اینصورت جامعه ای خواهیم داشت بدون هدف و آینده و سرگردان در یک خلاء اجتماعی، موضوعی که خروجی آن بیکاری، بیخیالی، تنبلی و مسئولیت گریزی خواهد بود.

در رابطه با علل رکود در کسب و کارها باید اذعان کرد که در روزگاری به سر می بریم که هر چند سال یکبار، انسان ها از گسلی می گذرند و جامعه دچار دگرگونی های بنیادی از لحاظ مناسبات تولیدی می شود و تحولات جدیدی در عرصه های مختلف صورت می گیرد. این تحولات شامل کسب و کارهای گوناگون هم می شود، پس شرط ماندگاری، پذیرش این دگرگونی هاست که می تواند مقدمه ای باشد بر نوآوری ها و ابتکارات و ابداعات مداوم در نحوه آموزش صاحبان کسب و پیشه، مدیران، دانشگاهیان، اقتصاددانان، مدیران فنی و دیگر متخصص ها.

ما پیشنهاد می کنیم به آن کسانی که در برابر حقایق نو و دفاع از موضوعات کهنه سماجت می کنند، پیام دهید که از خواب برخیزند. روزگار در حال تغییر است، گذشت آن دورانی که تولید کننده ای سال ها به تولید یک نوع محصول مشغول می شد یا صاحب فروشگاهی تا آخر عمر با درآمد بنگاهش زندگی اش را می گذراند، روزگار تغییر کرده، شرط ماندگاری در کسب و کار در گرو پذیرش واقعیت های جدید است نه دفاع از روش های کهنه. این ضرورت عصر جدید می باشد.

سعید منصورافشار

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.