آموزش حاصلخیز

اغلب متخصصین آموزش و پرورش و آموزش های عالی پذیرفته اند که روش های آموزشی سنتی کشور ما، دیگر یک “مشکل” نیست بلکه دیگر، موارد و موضوعات آموزشی کهنه و نخ نما شده و حاصلی ندارد! به عبارت دیگر خروجی این روش های آموزشی کمکی به اجرای برنامه های توسعه اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و مدیریتی کشور نخواهد کرد.

شاید کشورهای دیگر نیز همین مسیر را پیموده و بالاخره متوجه مسأله ضرورت «تغییر» شده اند، بمعنای دیگر با مطالعه و تحقیق موفقیت های برخی کشورهای جهان و به کمک سازمان های       بین المللی روش هایی را آموخته اند که بدون وجود نظم پادگانی و کار سخت نتایجی در خور توجه بدست آورده اند. فنلاند یک کشور نمونه در این امر است. بر اساس بررسی های موجود، تحصیلات در آن کشور برای عموم رایگان، فراگیر و دارای فرصت های برابر بوده و معلمان در اجتماع از احترام زیادی برخوردارند. مدرسان و مربیان بطور مداوم آموزش های جدید مدیریتی می بینند و در جریان تغییرات سریع تکنولوژی و فناوری های روز در بخش های مختلف قرار می گیرند، از سوی دیگر معلم ها در حیطه کار خود و در امر تعیین چارچوب آموزشی و نحوه کار با دانش آموزان آزادی عمل کافی دارند.

مشکل کشور ما اینست که کیفیت آموزشی، به دلیل روزآمد نبودن و عدم تغییر و نداشتن معلمان آشنا به روش های مدرن آموزشی، کاهش چشمگیری یافته است. معلمان و مدرسان بدلیل نحوه گزینش، حقوق ناکافی و عدم حرمت و امنیت کافی بی انگیزه شده اند، از سوی دیگر بدلیل تعدد مراکز آموزشی و تقسیم آن به دولتی و پولی، شکاف میان دانش آموزان فقیر و ثروتمند افزایش یافته است، طوری که در برخی نقاط کشور، دانش آموزان مجبورند داخل چادرها، ساختمان های فرسوده، کانکس ها و حتی فضای باز در کلاس درس شرکت کنند در حالیکه بر اساس تحقیقات و نظریات روانشناسان و جامعه شناسان امید و شادمانی و روحیه بالای دانش آموز، نقش بسیار مهمی در گرفتن نتایج بهتر از آموزش ها دارد و در ادامه راه، این کیفیت مطلوب به آنها کمک خواهد کرد تا بهتر بتوانند به رویاهای خود جامعه عمل بپوشانند و خلاقیت ها را در خود بروز و رشد دهند، بدیهی است که در کنار این موضوع معلمان و مسوولان آموزش و پرورش هم تلاش کنند که روش های مدرن آموزش و عدم جدید را فراگیرند و روش های سنتی آموزشی راه ترک کنند. شاید کار گروهی کردن اولین گام در این راه باشد و وظیفه معلم هم در این بخش، کمک کردن به درک کامل دانش آموزان است از آنچه که می خواهند انجام دهند و باور داریم که این نوع ارتقای بینش و آموزش و آگاهی دانش آموزان از مسوولیت های سنگین خود، کمکی به آنها برای ساختن ایران فردا خواهد بود. از سوی دیگر باور داریم که موفقیت در این راه، ارتباط مستقیم به رشد و توسعه اقتصادی همه جانبه در کشور ما دارد، چرا که ارتقاء کیفیت آموزش، خود به تنهایی ضامن موفقیت و رسیدن به اهداف تعریف شده نیست. در حال حاضر در کشور ما حتی فارغ التحصیلان     دانشگاه ها از پیدا کردن شغل مناسب محروم هستند، بنابراین نه فقط تحصیلات، بلکه داشتن مهارت کافی و به روز، عدالت آموزشی، رشد اقتصادی و حاکمیت قانون، ضرورتی انکار ناپذیر برای ایجاد بستری مساعد جهت رسیدن به آموزش حاصلخیز است، بخصوص در روزگار فعلی که تحولات اقتصادی، اجتماعی و فناوری اطلاعات، سرعت خارق العاده ای به خود گرفته، طوری که بر اساس اسناد تاریخی، بشر در طول حیات خود هیچگاه چنین سرعت شتابانی را تجربه نکرده است، بنابراین سیستم حکمرانی هر کشور با کمک متخصصان و دانشمندان عرصه های مختلف اقتصادی، اجتماعی، علوم پایه، و جامعه شناسی باید بتواند پذیرش تغییرات، نوآوری و بازآفرینی را نزد افکار عمومی و دانش آموزان و دانشجویان و جوانان به شکلی قابل درک تبیین کند تا آنان خود در ادامه راه، پیام آور باور به اصل تغییر، عبور از ایستایی و سنت ها و دنباله روی تکنولوژی روز دنیا باشند، دنیایی که تا پنج سال آینده نسل پنجم اینترنت را تجربه خواهد کرد و واضح است که کشورها و سازمان های آینده نگر باید برای فرصت ها و تهدیدهایی که با گسترش فناوری ذکر شده پدید خواهد آمد، برنامه ریزی کنند و این رویاها با آموزش و پرورش حاصلخیز محقق خواهد شد.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.